این واقعيت که گاهی ممها به مدد فرآيندهای خود-نرمالکننده ثبات بسياری نشان میدهند، برای پاسخگويی به برخی از رايجترين ايرادهای وارد بر تمثيل مِم/ژن، کافی است .در هر حال، هدف اصلی نظريهی مِم در اين مرحلهی ابتدايی بالندگیاش ارائهی يک نظريهی جامع درباب فرهنگ که قابل قياس با نظريهی ژنتيک واتسون-کريک باشد نيست .در حقيقت، هدف اصلی من در دفاع از مِمها مخالفت با اين تصور بود که ژنها تنها بازيگران ميدان تکامل داروينی هستند –بدون طرح مفهوم مِم، ممکن بود که اين مطلب از کتاب ژن خودخواه استنباط شود .پيتر ريچرسون و رابرت بويد در عنوان کتاب ارزشمند و انديشه برانگيزشان به نام نه تنها با ژنها[1] به اين نکته اشاره کردهاند، گرچه دلايلی آوردهاند که چرا ترجيح میدهند از خود واژهی مِم استفاده نکنند و به جای آن نسخههای فرهنگی را ترجيح دادهاند. کتاب استفن شِنان به نام ژنها، مِمها و تاريخ بشر[2] تا حدی متأثر از کتاب عالی قبلی ريچرسون به نام فرهنگ و فرآيند تکاملی [3]است .از ديگر کتابهايی که به بحث مِمها میپردازند، میتوان به مِم الکتريکی [4]اثر پيتر آونگر، مِم خودخواه[5] اثر کيت ديستين، و ويروس ذهن: علم جديد مِمشناسی[6] نوشتهی ريچارد برودی اشاره کرد.
اما اثری که بيش از همه نظريهی ممتيک را به پيش راند، کتاب ماشين مِم نوشتهی سوزان بلکمور بود.
من برای سهولت مطلب، فرض کردم که ژنها واحدهای منفردی هستند، که مستقل از هم عمل میکنند. اما مسلما ژنها مستقل از هم نيستند .اين نکته به دو طريق بروز میيابد میشود .نخست اينکه ژنها به صورت خطی در امتداد کرومزومها رشته شدهاند، و به همين سبب تمايل دارند که در گذر نسلها به اتفاق ژنهای همسايهی خود سفر کنند. ما دکترها، اين نوع را هموندی[7]
میناميم، و من چيز بيشتری در اين باره نمیگويم، چون مِمها فاقد کروموزوم، آلِل يا باز آميزیهای زیستی هستند. جنبهی
دوم عدم استقلال ژنها بسيار با هموندی ژنتيک متفاوت است، و در اين مورد تمثيل ممتيک خوبی وجود دارد .اين جنبه به رويانشناسی مربوط میشود که کاملا جدای از ژنتيک است – اما اغلب به خطا اين دو رشته را مرتبط میپندارند. بدنها
مانند موزائيکی از قطعههای فنوتيک نيستند که هريک يک حاصل ژن خاصی باشد .ميان ژنها و اجزای آناتومی يا رفتار هيچ تناظر يک به يکی وجود ندارد. صدها ژن با همديگر" همکاری"
میکنند تا رشد فرآيندهايی را که به شکل گيری بدن میانجامد برنامهريزی کنند، همان طور که واژههای يک دستور آشپزی با هم همکاری میکنند تا پس از طی فرآيند پخت سرانجام بشقاب غذا فراهم شود. واژگان مختلف متناظر با اجزای مختلف درون بشقاب غذا نيستند.
اگرچه استخرهای مِم به صلابت و ساختيافتگی استخرهای ژنی نيستند، اما هنوز میتوانيم استخر مِم را بخش مهمی از محيطی بدانيم که هر مِم در مِمتافت دارد. مِمتافت شامل يک دسته ممهاست که گرچه ممکن است به طور منفرد ماندگار نباشند، اما در حضور ديگر اعضای مِمتافت به خوبی ماندگار میشوند.
در بخش قبل گفتم که شک دارم جزئيات تکامل زبان ناشی از هرگونه انتخاب طبيعی بوده باشد. در آنجا گفتم که تکامل زبان احتمالا حاصل پيشامدهای کترهای بوده است. البته به خوبی میتوان تصور کرد که برخی از حروف مصوّت و صامت، در محيطهای کوهستانی کارآمدتر بودهاند و گيريم، جزء مشخصهی لهجههای سوئيسی، تبتی و آندی شدهاند، در حالی که اصوات ديگر برای نجوا در ميان جنگلهای انبوه مناسبتر بودهاند و لذا مشخصهی زبانهای پيگمی و آمازونی شدهاند اما مثالی که در مورد انتخاب طبيعی زبان ذکر کردم – يعنی اين نظريه که میتوان تبيينی کارکردی برای پديدهی چرخش بزرگ واکهها در زبان انگليسی يافت – از اين نوع نيست .بلکه مربوط به تناسب ممها در مِم تافتهای دوبدو همساز است .نخست
يک واکه، به عللی نامعلوم، تغيير کرده است – که شايد به سبب تقليد مُد روز از نحوهی بيان يک فرد مشهور يا قدرتمند بوده باشد، همان طور که در مورد منشاء تُک زبانی حرف زدن اسپانيايیها میگويند. نگران نباشيد که چرخش بزرگ واکهها چگونه آغاز شده است :مطابق اين نظريه، همين که نخستين واکه تغيير کرد، ديگر واکهها مجبور شدند به نوبهی خود تغيير کنند، تا ابهام کاسته شود، و به اين ترتيب اين فرآيند به صورت آبشاری رخ داد .در مرحلهی دوم فرآيند، انتخاب ممها در تقابل با پسزمينهی پييشتر موجود استخر مِم صورت گرفت، و مِم تافت جديدی از ممهای دوبدو همساز برساخته شد.
سرانجام به مبنای مناسبی برای پرداختن به نظريهی ممتيک دين رسيديم. برخی از ايدههای دينی، مانند برخی ژنها، میتوانند به خاطر شايستگی ذاتی خود باقی بمانند. اين ممها، فارغ از اينکه در مجاورت چه ممهايی چه باشند، در هر استخر ممی دوام میآورند. بايد يک نکتهی بسيار مهم را تکرار کنم که در اينجا «شايستگی» تنها به معنای توانايی بقا در استخر است .و ورای اين معنا، حاوی هيچ ارزش داوری نيست. برخی ايدههای دينی به اين خاطر ماندگار میشوند که با ديگر مِمهای پرشمار قبلی موجود در استخر مِمی –بخشی از مِم تافت – سازگارند. در زير فهرست مختصری از برخی مِمهای دينی را میآورم که محتملاً میتوانند ارزش بقايی در انبان مِمی داشته باشند، يا به سبب شايستگی ذاتیشان و يا به سبب همسازیشان با يک مِم تافت موجود:
• پس از مرگ جسمتان باقی میماند.
•اگر شهيد شويد، به جايگاهی اختصاصی در بهشت فرستاده میشويد که در آن میتوانيد از 72 باکره
بهرمند شويد .
•بايد مرتدان، کفرگويان و ملحدان را کشت يا به نحو ديگری آنان را جزا داد، مثلاً نفیبلدشان کرد.
•باور به خدا فضيلتی عظماست .اگر
میبينيد باورتان متزلزل است، برای تحکيم آن بکوشيد، و از خدا به خاطر اين ناباوری طلب مغفرت کنيد.
• ايمان (باور فاقد شواهد) يک فضيلت است. هرچه باورهايتان با شواهد متعارضتر باشد، فاضلتر هستيد. مؤمنان فاضلی که میتوانند چيزهای حقيقتاً غريب، بیپايه و ناموجه را باور کنند، از ملکوتياناند.
• همه، حتی کسانی که فاقد باورهای دينی باشند، بايد به اين باورها احترام بگذارند .احترامی بيش از احترام عادی و خودکاری که برای همهی باورهای بیپشتوانه قائل میشويم.
• امور رازآميزی هستند، مانند تثليث، تبديل شراب به خون، تجسد مسيح، که قرار نيست ما ازشان سر در بياوريم[8]. حتی تلاش نکنيد رمز و راز اين امور را بفهميد، زيرا اين تلاش میتواند مخرب باشد .بياموزيد
تا به راز دانستن آنها خرسند شويد.
زيبايیهای موسيقی، هنر و مجسمهسازی، به خودی خود نشانههايی از ايدههای دينی هستند. مکاتب و ژانرهای هنری مختلف را میتوان به عنوان مِم تافتهای مختلف تحليل کرد، که در آنها هنرمندان ايدهها و موتيفهای هنرمندان پيشين را تقليد میکنند، و موتيفهای جديد فقط هنگامی باقی میمانند که با موتيفهای سابق ترکيب شوند .در واقع، کل نظام آکادميک تاريخ هنر با همهی ردگيریهای پيشرفتهاش در مورد پيکرنگاری و نمادگرايی، را میتوان پژوهشهای تفصيلی دربارهی يک دسته ممتافتگی تلقی کرد .جزئيات هر ممتافت هنری ناشی از حضور اعضای موجود در استخر مِمی است، و اين انبان اغلب شامل ممهای دينی نيز هست.
چه بسا برخی از ممهای فهرست بالا دارای ارزش بقای مطلق باشند و در هر ممتافتی شکوفا شوند. اما برخی مم ها، مانند ژنها، فقط در زمينهی مِمی مساعد میتوانند باقی بمانند، که اين منجر به ايجاد مممتافتهای رقيب میشود. دو دين متفاوت را میتوان دو مِمتافت رقيب تلقی کرد .شايد بتوان اسلام را به استخری از ژنهای گوشتخوارانه، و بوديسم را به استخری از ژنهای گياهخوارانه تشبيه کرد .ايدههای هيچ دينی اصلا بهتر از ايدههای باقی دينها نيست، درست همان طور که ژنهای گوشتخوارانه بهتر از ژنهای گياهخوارانه نيستند .اين
قبيل مِمهای
دينی لزوماً هيچ استعداد مطلقی برای بقا ندارند؛ با اين حال، مزيتشان اين است که در حضور مِمهای ديگر دوام میآورند .
اديان سازمان يافته را انسانها سازمان دادهاند: انسانهايی مثل اسقفها، خاخامها، امامها و آيتاللهها. اما چنان که در مورد مارتين لوتر گفتم، اين بدان معنا نيست که اين اديان ساخته و پرداختهی افراد خاصی باشند .حتی موقعی هم که دينها به خدمت استثمارگری و حاکميت قدرتمندان در آمدهاند، اين احتمال قوی همچنان باقی است که جزئيات هر دين عمدتاً به طور ناخودآگاه تکامل يابند نه توسط انتخاب طبيعی ژنتيکی .انتخاب ژنتيکی کندتر از آن است که بتواند تکامل سريع و واگرايی اديان را ايجاد کند .نقش انتخاب طبيعی ژنتيکی در اين داستان، فراهم کردن مغز، و استعدادها و تمايلات مغزی است – يعنی همان پلتفرم سختافزاری و نرمافزار سطح پايين که پسزمينهی انتخاب ممتيک را تشکيل میدهند. با توجه به اين پسزمينه، به نظر من نوعی رويکرد انتخاب طبيعی ممتيک میتواند رويکرد مناسبی به جزئيات تکامل هر دين خاص باشد. در مراحل اوليهی تکامل دين، پيش از آن که دين سازمان يابد، مِمهای ساده به مدد جذابيت جهانشمولشان نزد روان بشر ماندگار شدهاند. در اينجاست که نظريهی مِم دين و نظريهی محصول فرعی بودن دين همپوشانی دارند. مراحل بعدی را که در آنها دين سازمان و تفصيل میيابد و از ديگر اديان متمايز میشود، به خوبی میتوان توسط نظريهی مِم تافتها –يعنی با بررسی کارتلهای دوبدو همساز ممها – تبيين کرد. اين رويکرد نافی نقش متأخرتر و عمدی کشيشان و ديگران در شکل دهی دين نيست .محتملاً اديان هم مانند مُدها و هنرها، دستکم تا حدودی، هشيارانه طراحی شدهاند.
يک نامزد ديگر از دينهای کاملا طراحی شده مورمونيسم است .جوزف اسميت، بنيانگزار کذاب و گستاخ اين فرقه،[9] به نگاشتن يک کتاب مقدس کاملا جديد کمر بست .کتاب مورمون که از ابتدا شروع به ارائهی يک تاريخ قلابی از آمريکا میکند، به زبان انگليسی قلابی قرن هفدهم[10] نوشته شده است .اما
مورمونيسم از زمان اختراعش در قرن نوزدهم تکامل بسيار يافته است و امروزه يکی از محترمترين اديان باب روز در آمريکاست – در حقيقت، مورمونيستها مدعیاند که سريعتر از همهی اديان رشد داشته است، و اکنون صحبت از پيشنهاد يک نامزد رياست جمهوری مورمون است.[11]
اغلب دينها تکامل يافتهاند. هر نظريهای که دربارهی تکامل اديان اختيار کنيم، بايد بتواند با ملاحظهی شرايط معين آن دين، سرعت حيرتآور فرآيند تکامل دين را توضيح دهد .در ادامه يک مطالعهی موردی مطرح میشود.[12]
[8] برای
معادل های اسلامی میتوان به معراج، شق القمر و برای معادلهای شیعی به زایمان بدون حاملگی امام دوازدهم و
غیبت 1200 سالهاش اشاره کرد. ر.ب
[9] جوزف
اسمیت تفاوتی با دیگر دین آوران نداشت. جز اینکه وحی الاهی شاید بسیار دیر و در
عصر انقلاب صنعتی بر او نازل شد. نمونه ایرانیاش، باب و بهاءالله بودند. ر.ب
[10] یکی
از روشهای سرشناس برای دینآوری، نگاشتن به زبانی است که کمی متفاوت با زبان
مردمان عصر حاضر باشد تا اعجازگونه به نظر برسد. کتاب جعلی دساتیر زرتشتی، کتابهای
پراشتباه فارسی و عربی باب و بهاءالله مشابه شرقی شعبده بازی جوزف اسمیت. پیغمبر
آمریکاییاند. ر.ب
[11] داوکینز
این کتاب را در سال 2006 نوشته. در آن دوره میت رامنی، که در جوانی کشیش مورمون
بوده، نهایتا از نامزد دیگر جمهوری خواه، جان مککین شکست خورد. هم اکنون که این کتاب را ویرایش
میکنم، او نامزد پیروز جمهوریخواه شناسایی شده و در آستانه ورود به کاخ سفید
آمریکا است. ر.ب
No comments:
Post a Comment