کتاب توهم خدا اثر
ریچارد داوکینز در اینترنت به زبان فارسی (با عنوان پندار خدا) از مترجمی
با نام مستعار ا.فرزام موجود است. با این حال این ترجمه، ظاهرا ویراستاری
نشده بود. جدا از ویراستاری، من با نگاه به نسخه اصل انگلیسی متوجه شدم که بسیاری
از برگردانهای ادبی دقیق نیست. از جمله آنها عنوان کتاب است. پندار، اگرچه فارسی
است، ولی برابر مناسبی برای اصطلاح انگلیسی به کار گرفته شده از سوی داوکینز نیست.
از این رو تصمیم گرفتم کتاب یاد شده را از نو ویراستاری کرده و اشتباهات ترجمه را
اصلاح کنم.
من همچنین دو بخش از کتاب
که به نقد کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان میپرداخت و برگردانده نشده بود را ترجمه
کرده و به کتاب افزودهام.
پس از ویراستاری و ترجمه
برخی بخشها، متوجه شدم که خواننده فارسیزبان بخش بزرگی از نامها و اصطلاحات به
کار رفته از سوی داوکینز را نمیشناسد. داوکینز یک غربی مسیحیزاده است. جهانی که
او در آن بزرگ شده با جهان یک فارسیزبان که احتمال بسیار در ایران و در یک محیط
اسلامی رشد کرده، بسیار متفاوت است و آنچه داوکینز بدیهی میداند و نیازی به
توضیحش نمییابد، شاید برای یک ایرانی قابل فهم نباشد. پس تصمیم گرفتم کتاب را
«پاورقینویسی» کنم و هرجا اصطلاح و نامی خاص ببینم دربارهاش توضیح دهم. بهتر بود
که مترجم گرامی چنین میکرد. چراکه قرار است این کتاب داوکینز برای مخاطب عام
باشد. حال آنکه ترجمهی فارسی که به دست من رسید، مخاطبی خاص میطلبید.
سپس با مشکلی دیگر روبرو
گشتم. حتا وقتی نامها و اصطلاحاتی که گمان میکردم برای خواننده ایرانی ناآشناست
را در پاورقی توضیح میدادم، همچنان احساس غریبگی به من دست میداد. داوکینز این
کتاب را برای کل جهان نوشته است و نه برای مسیحیان. به گفته خودش، همه دینداران،
به ویژه مومنان به ادیان توحیدی ابراهیمی و در درجه بعد دینهای آریایی، مخاطب این
کتاب هستند. ولی به عنوان یک انگلیسی طبعا به علت آنکه حجم اطلاعات و فیشهای او
درباره مسیحیت بسیار بیشتر از آگاهیهایش درباره ادیان دیگر بوده کتابش مسیحیتمحور
شده و وقتی به زبانی خارج از حوزه مسیحیت (فارسی، عربی، ترکی، هندی) برگردان میشود،
آن تاثیر را از دست میدهد. و میتوان گفت اشارات مداوم او به فاکتهای مسیحی توی
ذوق میزند.
خوانندهی ایرانی که
احتمال زیاد مسلمانزاده است، مدام در معرض این اندیشه قرار میگیرد که "خب
که چه؟" از این رو به گمانم ترجمه کاملا خام کتاب توهم خدا با همه
سودمندیهایی که برای همه مردمان دارد، ممکن است برای غیرمسیحیان، نه کتابی برای
شناخت دین که کتابی برای شناخت مسیحیت دانسته شود. ممکن است حوصلهی خواننده
غیرمسیحی سر برود و شاید هم خواننده آنرا بخواند و بگوید "بسیار خب! پس مسیحی
نخواهم شد!"
با این حال مسیحیتستیزی
داوکینز ابزار است و نه هدف. او از صدر تا ختم کتاب مدام از کلیت دین و خدا سخن
گفته و چندبار هم اعتراف کرده است که مانور بیشترش بر روی مسیحیت، ناخواسته است.
او وقتی به اصطلاح مچگیری میکند، در 80 درصد موارد، مچ کاتولیکها را میگیرد و
باز مجبور میشود توضیح دهد که مذهب کاتولیکی بدشانسی آورده که به تور او خورده
است و دیگر مذاهب جهان تحفه نیستند. از این رو تصمیم گرفتم پاورقی را گسترش داده و
به بومیسازی مچگیریهای داوکینز در پاورقیها بپردازم. همه این تلاش 4 ماهه برای
این بود که بفهمم آیا بلآخره دین و دانش را سازشی هست و یا اینکه این دو،
پادشاهانیاند که در اقلیمی نگنجند؟
روشنا بهرامی
بهمن 91