Monday, May 18, 2015

پست 39 - روح زمانه‌ی‌ اخلاقیات

روح زمانه‌ی اخلاقیات
اين فصل را با شرح اين نکته آغاز کردم که ما، اخلاقيات خود را بر پايه‌ی کتب مقدس بنا نکرده‌ایم، حتی اگر مذهبی و بسيار مشتاق به اين امر باشيم. پس چگونه تصميم می‌گيريم که چه چيزی خوب است و چه چيزی بد؟ فارغ از اينکه چگونه به اين پرسش پاسخ دهيم، در مورد اموری که خوب و بد می‌شماريم توافق داريم :اين اتفاق نظر اخلاقی به طرز غافلگيرکننده‌ای همگانی است اما هيچ ربطی به دين ندارد و دامنه‌ی آن مؤمن‌ترين دينداران را هم دربر می‌گيرد، چه بيانديشند که اخلاقيات‌شان برگرفته از دين است و چه نيانديشند .اگر از امثال طالبان افغانی و همتاهای مسيحی آمريکايی‌شان بگذريم، باقی مردم توافق اخلاقی گسترده‌ای بر سر اصول اخلاقی دارند. اکثريت ما باعث ايجاد رنج غيرضروری نمی‌شويم؛ به آزادی بيان و صيانت از آن معتقديم حتی هنگامی که با نظر گوينده موافق نباشيم، ماليات‌هايمان را می‌پردازيم؛ تقلب نمی‌کنيم؛ آدم نمی‌کشيم؛ زنای با محارم نمی‌کنيم و با ديگران کاری نمی‌کنيم که نمی‌خواهيم با خودمان بکنند [1].برخی از اين اصول نيکو را در کتاب‌های مقدس نيز می‌يابيم اما در ميان مطالبی مدفون شده‌اند که هيچ آدم شايسته‌ای را خوش نمی‌آيد و البته اين کتب مقدس هيچ قاعده‌ای برای تمييز اصول خوب از اصول بدشان ندارند.
يک راه بيان اخلاق مورد توافق ما، ارائه‌ی يک «ده فرمان نوين»[2] است .افراد و مؤسسات گوناگونی در اين راه کوشيده‌اند. نکته‌ی شايان اهميت اين است که اغلب آنها به نتايج مشابهی رسيده اند، و حاصل تلاش هايشان نمايانگردورانی بوده که در آن می‌زيسته‌اند. در اينجا يک نمونه‌ی «ده فرمان نوين» امروزی را می‌آورم که اتفاقاً در يک تارنمای بي‌خدايی يافته‌ام.
 با ديگران کاری نکن که نمی‌خواهی با تو بکنند.
 • بکوش تا هيچ گاه آسيبی به کسی وارد نکنی.
 • با ديگر انسان ها، موجودات زنده، و کل جهان با عشق، صداقت، وفا و احترام رفتار کن.
از تبهکاری چشم نپوش و از اجرای عدالت دريغ نورز، اما همواره آماده باش تا فرد بدکاری را که به بدی خود اذعان کرده و صادقانه پشيمان است ببخشی.
زندگی‌ات را با حس شادی و شگفتی پی گير.
همواره بکوش چيزهای تازه‌ای بياموزی.
 همه چيز را بسنج؛ همواره باورهای خود را با واقعيات بیازما، و آماده باش تا حتی عزيزترين باورهايت را هم که با واقعيت نمی‌خوانند کنار نهی.
 هرگز به دنبال سانسور کردن خود يا دوری جستن از مخالفانت نباش؛ همواره به ديگران حق بده تا مخالف تو باشند.
عقايد خود را مستقلاً و بر مبنای خرد و تجربه‌ی خود برگزين؛ نگذار ديگران تو را به پيروی کوکورانه بکشانند.
همه چيز را به پرسش بگير.

اين راهنمای کوچک، اثر يک پير فرزانه يا پيامبر يا معلم حرفه‌ای اخلاق نيست .اثر يک وبلاگ‌نويس ساده است که تلاش کرده تا اصولی را گردآوری کند که برای زندگی امروزی مناسب‌تر از ده فرمان تورات باشد .اين نخستين فهرستی بود که من با جستجوی ده فرمان نوين در موتور جستجوی اينترنتی يافتم، و عمداً از بقيه صرف نظر کردم. اصل مطلب اين است که هر آدم عادی و شايسته‌ی امروزی می‌تواند فهرستی از اين قبيل ارائه دهد .البته همگان فهرست‌های دقيقاً يکسانی نخواهند داشت. شايد در فهرست جان رالز فيلسوف، يکی از اصول اين می‌شد که: «قواعد خود را چنان طرح کن که انگار نمی‌دانی در بالای سلسله مراتب هستی يا در پايين آن»
نمونه‌ای از اعمال اصل راولزی، نظام اجتماعی اسکيموهاست که در آن غذا بين همگان تقسيم می‌شود و سهم آخر به کسی می‌رسد که غذا را تقسيم می‌کند.

اگر من بخواهم يک ده فرمان نوين مطرح کنم، برخی از فرمان‌های بالا را برمی گزينم اما می‌کوشم جايی هم برای اين فرمان‌ها پيدا کنم:
از زندگی جنسی خود لذت ببر (تا حدی که به هيچ کس آسيب نرسانی) و بگذار ديگران هم در خلوت خود از هرچه دوست دارند لذت ببرند .زندگی ديگران به تو ربطی ندارد.
 بر پايه‌ی جنسيت، نژاد و (تا حد امکان) گونه، تبعيض قائل نشو.
 بچه هايت را معتقد به نظام عقيدتی خاصی نکن .به آنان بياموز که چگونه خودشان بيانديشند، شواهد را ارزيابی کنند، و با تو مخالفت کنند.
آينده را با مقياس زمانی بزرگ‌تر از عمر خود بنگر.

اما نگران اين تفاوت‌های جزئی در اولويت‌ها نباشيد .نکته در اينجاست که بشر از دوران کتاب مقدس تاکنون تغييرات شگرفی کرده است .برده‌داری که در کتاب مقدس و بسی بعد از آن تا قرن نوزدهم عادی تلقی می‌شد، در کشورهای متمدن ملغی شده است.  امروزه همه‌ی ملل متدين حق رأی زنان و حق آنان برای تصدی مقام قضاوت را پذيرفته‌اند، درحالی که تا دهه‌ی  1920  اين حق به رسميت شناخته شده نبود. امروزه در جوامع آزادانديش (مقوله‌ای که مسلما شامل کشورهايی مانند عربستان سعودی نمی‌شود) زنان مانند دوران کتاب مقدس دارایی مردان محسوب نمی‌شوند .هر نظام حقوقی مدرن می‌تواند ابراهيم را به جرم کودک آزاری[3] مورد تعقيب قانونی قرار دهد. و اگر او نقشه‌اش برای قربانی کردن اسحاق را اجرا کند،[4] قانون مدرن او را به قتل درجه‌ی اول متهم می‌کند .اما طبق رسوم زمان ابراهيم، اين فرزندکشی کاملا مستحسن و پيروی از امر خدا محسوب می‌شد.[5] چه مذهبی باشيم و چه نباشيم، نگرش همگی ما نسبت به خوب و بد اساساً تغيير کرده است .سرشت اين تغيير و سبب آن چيست؟



[1] گمان می‌کنم خود ایرانیان مسلمان معترف باشند که خیلی هم به این موارد مورد اشاره داوکینز پایبند نیستند. در ایران لطیفه‌ای هست که می‌گوید، زنی ارمنی به شوهرش گفت: مرد، تو که دروغ می‌گویی، مال مردم می‌خوری، به ناموس مردم نظر داری، پس بگو مسلمون شدی دیگه! ر.ب
[2] New Ten Commandments
[3] نمونه دیگری از بدآموزی اخلاقی ادیان، ازدواج پیامبر اسلام با کودک 8 ساله (9 سال قمری) است که امروز یک جرم به شمار می‌آید. ر.ب
[4] مترجم در اینجا از اسماعیل به جای اسحاق بهره گرفته بود. همچنانکه میدانید، اینکه ابراهیم فرزند شرعی‌اش از همسر شرعی‌اش سارا، به نام اسحاق را قربانی کرد یا فرزند هاجر، کنیزش را، سبب اختلاف مسلمانان با دیگران است. ر.ب
[5] همین جریان در میان اعراب هم رایج بود. پدربزرگ محمد، عبدالمطلب نذر کرده بود که اگر خدا به او 10 پسر بدهد، دهمی را قربانی کند. از قضا، دهمی عبدالله بود که می‌دانیم پدر محمد است. عبدالمطلب به هر شکلی بود از این نذر خود دست کشید وگرنه سرنوشت مشرق زمین دگرگون میشد. ر.ب

No comments:

Post a Comment